کد مطلب:162574 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:302

انگیزه ها
هر درگیری و هر پیكاری، چه در سطح خانه یا محله یا شهر یا كشور یا جهان، با عاملی همراه است و انگیزه ای دارد.

انگیزه ی برخوردها:

1. ضرورت ها،

2. آوازه گری ها و شعارها،

3. خودخواهی ها،

4. قدرت طلبی ها،

5. و زیاده خواهی ها می توانند باشند.

ضرورت ها، یعنی ضرورت آزادی، در جنگ های طبقاتی و آزادی بخش. و ضرورت اقتصادی در دو شكل مواد خام و مصرف. [1] .

و ضرورت سیاسی در همبستگی ها و پیمان های قبیله ای و یا ملی و آوازه گری ها، یعنی شعارها و تبلیغات و فتنه انگیزی و به هم اندازی ها.

و خودخواهی ها، چه فردی و چه قبیله ای و چه نژادی و ناسیونالیزمی.

و قدرت طلبی، مثل جنگ های خشایار شاه و درگیری قهرمان ها.

و در برابر این درگیری ها و این انگیزه ها، درگیری های عقیدتی و


انگیزه های عالی است كه در جهاد اسلامی نمونه دارد.

انگیزه ی این جهاد از عالی ترین انگیزه های سابق، عالی تر است، چون درگیری های سابق در اوج، به خاطر آزادی و استقلال شكل می گرفت، در حالی كه انگیزه ی اول جهاد اسلامی از این آزدی، وسیع تر و عمیق تر و انسانی تر است. این جهاد، براساس بینش و ایمان و توحید و رشد و تجارت استوار است.

1. در جهان بینی اسلام، كار انسان می شود حركت، نه خوردن و خوابیدن و خوش بودن، چون انسان برای اینها، به این همه استعداد نیاز نداشت، و در نتیجه دنیا می شود راه، نه آخور و عشرتكده و خوابگاه. و در این بینش سنگ های راه باید برداشته شوند و راه حركت انسان باید هموار گردد. [2] .

این سنگ ها در درون انسان و در بیرون از او جا گرفته اند و باید انسان از تمام اینها آزاد شود و باید راه او از تمام اینها هموار گردد، حتی از آنها كه راه او را با رفاه می بندند.

این انگیزه ی اول جهاد اسلامی است كه این گونه وسیع و عمیق و انسانی است.

2. ایمان یعنی محبت بزرگ تر و عشق نیرومندتر [3] .

كسانی كه الله را از خود، به خود نزدیك تر و مهربان تر و آگاه تر دیده اند، به او رو می آورند و به او می گروند. این ایمان و این گرایش و این عشق به حق، عشق به خلق و عیال الله را به دنبال می آورد.

مگر نه این كه اینها از او هستند، و او به آنها علاقه دارد، و اینها محبوب او هستند؟


مگر نه این كه عشق محبوب خدا، عشق خداست؟

مگر نه این كه مجنون، سگ لیلی را می بوسید، كه پاسبان خانه ی محبوب بوده است و شبهایی را در آن كوی به صبح رسانده؟

پس با آن عشق، این عشق می آید و این عشق بی اثر نیست. هر كس كه چیزی را دوست دارد رشد و بهروزی او را دوست خواهد داشت و با آنچه سنگ راه او هستند و مزاحم كار او، درگیر خواهد شد و بت هایی را كه در هر رنگ و هر شكل، مانع كمال خلق هستند، كنار خواهد زد و دور خواهد انداخت [4] .

این قرآن است كه انسان را از دست رفته و خسارت دیده می داند، مگر آن دم كه با ایمان و با سازندگی و با استقامت و با سفارش به حق و به صبر، رسیده باشد.

تنها عاشق صالح مبارز صابر، از خسارت رهیده است [5] .

3. آن كس كه به ایمان رسید و از غیر حق رهید، كسی كه از عشق و آزادی سرشار شد، به توحید می رسد و جز الله را حاكم نمی گیرد. كسانی كه از خود آزاد شده اند، دیگران را تحمل نمی كنند.

با آن ایمان و با این توحید، [6] سازشگری و بی تفاوتی كنار می رود و با بت ها، درگیری پیش می آید، چون هر چه جز خدا در دل ما، در اجتماع ما، حاكم باشد، بت است [7] و دشمن است و ما را محدود می كند و ما را راكد می سازد و ما را برای خودش می خواهد.


این ركود و محدودیت سرنوشت حتمی هر بت پرست بت ساز است و این سرنوشت مختوم، فاجعه ی انسان و مرگ اوست.

4. اكنون كه ناچار مرگ ما را انتخاب می كند، بگذارید ما، مرگی را انتخاب كنیم كه آبستن زندگی باشد.

ما كه ناچار كم می شویم، پس بگذار خود را بارور كنیم تا بتوانیم نیازهای گسترده ی خود را سرشار نماییم.

ما كه نیازهای زیاد و مواد كم داریم، باید این مواد را زیاد كنیم و كم ها را با چه می توان زیاد كرد؟ وقتی می خواهیم هزار تومان را زیاد كنیم، چه می كنیم؟ جز تجارت؟ و این است كه به دنبال خریدار و بازاری خواهیم بود. و چه خریداری بهتر از خدا، كه تمام وجود ما را خواستار است؟ كه: ان الله اشتری من المؤمنین [8] .

و هل ادلكم علی تجارة تنجیكم من عذاب الیم. تؤمنون... و تجاهدون... [9] و هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین [10] .

ما باید تجارتی را شروع كنیم كه در هر حال بهره بدهد و فایده برساند و یكی از دو خوبی را همراه داشته باشد، احدی الحسنین.

این دید و شوق و آن توحید و ایمان و بینش، انگیزه هایی هستند كه جهاد اسلامی را پایه می گذارند و آن را به دوش می كشند.

اینها و آن عوامل ضرورت و آوازه گری و خودخواهی و قدرت طلبی و زیاده خواهی، انگیزه ی درگیری ها هستند كه تاریخ را به خون كشیدند و یا آن را از بن بست، رهایی دادند.



[1] در جنگ هاي بريتانيا و جنگ هاي امروز.

[2] و مالكم لا تقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان الذين يقولون ربنا... اخرجنا من هذه القرية الظالم اهلها... نساء، 75.

[3] و الذين آمنوا اشد حبا لله. بقره، 165.

[4] ان كنتم خرجتم جهادا في سبيلي و ابتغاء مرضاتي. ممتحنه، 1.

[5] و العصر.

[6] ايمان با توحيد تفاوت دارد. ايمان با شرك جمع مي شود، در حالي كه توحيد، شرك را مي رهاند. ما يؤمن اكثرهم بالله الا و هم مشركون. يوسف، 106.

[7] ابراهيم مي گفت: انما تعبدون من دون الله اوثانا. عنكبوت، 17 فقط جز خدا بت ها را مي پرستيد. آنچه جز خدا بپرستيد بت است، با هر شكل و در هر رنگ، سياه و سرخ و زرد.

[8] توبه، 111.

[9] صف، 10 و 11.

[10] توبه، 52.